اطلاع از بروز شدن
یکشنبه 88 شهریور 1
سلام دوستان عزیز... طاعات و عباداتتان قبول حضرت حق
هفتهی پیش مدیر انتشارات فرهنگ معاصر به دیدنم آمده بود.. کتابهایی را هم برای نمونه از کارهایشان آورده بود و مقدرای کتاب هم بعداً فرستاد تا نگاهی به آنها بیندازیم.. در زمینهی چاپ فرهنگهای گوناگون کار میکنند.. یکی از کتابهایشان که توجهم را جلب کرد کتابی بود با نام فرهنگ شیطان؛ نوشتهی آمبروز بیرس و ترجمهی رضی هیرمندی.. چند روزی هست که روی میزم خودنمایی میکند و من هم خیلی فرصت نگاه کردن و خواندن آن را ندارم.. امروز بعد از نماز چند صفحهای خواندم بدم نیامد که ترجمهی بعضی از واژه هایش را از حروف الف و ب برایتان بنویسم.. البته از قلم ترجمه خیلی لذت نبردم اما بالاخره همین است دیگر..
آشپزی: یکی از هنرهای خانهداری که چیزهای غیر قابل هضم را به چیزهای غیر قابل خوردن تبدیل میکند..
آشنا: کسی که شناخت ما از او آنقدر هست که میتوانیم از او قرض بگیریم ولی آنقدر نیست که بتوانیم به او قرض بدهیم..
آموزش: آنچه چشم دانا را بر نادانیهایش میگشاید و چشم جاهل را بر جهالتش میبندد..
ازدواج: ترفندی است زنانه برای تحمیل سکوت؛ که به وسیلهی آن یک زن آبروی ده دوازده زن دیگر را حفظ میکند..
استراحت کردن: دست از مردم آزاری برداشتن..
اصلاحات: تابلوی تبلیغاتی که به محض رساندن اصلاحطلبان به مقصود خود، به دست فراموشی سپرده میشود.. و نیز چیزی که بیشتر در خدمت اصلاحطلبان قرار میگیرد تا اصلاح طلبی..
با ادب: کارکشته در هنر ظاهرسازی..
بازداشتی: دستگیر شده در حین ارتکاب جرم که پول کافی برای رهایی از دست پلیس ندارد..
بدبین: آدم بدنهادی که به سبب معیوب بودن بینایی، همه چیز را آنطور که هست میبیند نه آنطور که باید باشد..
بعید: وقتی که فضیلت بیش از ثروت مورد نیاز باشد..
بیباکی: یکی از چشمگیرتری صفات شخصیت که در امنیت کامل به سر میبرد..
بیخانمان: کسی که تمام مالیات لوازم خانه و زندگیاش را پرداخته باشد..
بیدفاع: آنگه قدرت حمله ندارد..
بی دل و دماغ: آنکه شش هفته از ازدواجش گذشته باشد..
بیعدالتی: باری که هرگاه بردوش ما گذاشته شود بسیار سنگین است و هرگاه با دست ما بر دوش دیگری گذاشته شود بسیار سبک است..
بی یار و یاور: کسی که برای بخشش چیزی در بساط ندارد.. معتاد به بیان حقیقت و عقل سلیم..